- بسمه کاری(بَ مَ / مِ)
عمل و شغل بسمه کار. رجوع به بسمه کار و بسمه و باسمه شود
معنی بسمه کاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نَسْ / نِسْ یَ / یِ)
لغت نامه دهخدا
خریدوفروش نسیه و به مهلت و فرصت. (ناظم الاطباء). نسیه فروشی و نسیه خری. عمل نسیه فروش و نسیه خر. دادوستد به نسیه
(یَهْ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از ظلم و شوخی. (آنندراج) (غیاث) :
در سیه کاری چو شب روی سپیدآرم چوصبح
پس سپید آید سیه خانه به شب مأوای من.
خاقانی.
آتش ارچه سرخ روی است از شرر
تو ز فعل او سیه کاری نگر.
مولوی.
چند بتوان ساخت موی خویش چون قیر از خضاب
چون نمیگردد جوان دل زین سیه کاری چه سود.
صائب.
رجوع به سیاه کاری شود
در سیه کاری چو شب روی سپیدآرم چوصبح
پس سپید آید سیه خانه به شب مأوای من.
خاقانی.
آتش ارچه سرخ روی است از شرر
تو ز فعل او سیه کاری نگر.
مولوی.
چند بتوان ساخت موی خویش چون قیر از خضاب
چون نمیگردد جوان دل زین سیه کاری چه سود.
صائب.
رجوع به سیاه کاری شود
(سِکْ کَ / کِ)
لغت نامه دهخدا
کار سکه کردن. عمل سکه زدن: به دستور مقرر در اشرفی و عباسی سکه کاری نمایند. (تذکره الملوک ص 33)
یکی از روشهای معمول ایجاد نقش بر روی سفال است که با استفاده از مهر انجام میگیرد
اکتفا، قناعت، خشنودی، رضایت
نیم کاره